تاکي حسرت عمري که رفت
تاکي اين زندگي بي هدف
تاکي خون توي رگ منه
تاکي روح تو اين بدن منه
تاکي نرسيدم به جواب سوال
تاکي ميگذره جمعهامون به انتظار
تاکي ختم خوشيهامون به شکل بد
تاکي پايان بي کسيها نقطه سر خط.
بهرام
يه خيابونه ميدوني بهت رحم نداره پس
يه جونه از اين زندگي سهم نداره
از بز پس سوارتن منت رو دوشته
تا وقتي خط صاف ميکشن رو نوار غم
دفتر نقاشي بچگيهام نداره نقشي
جز ابرو بارونو,طوفان نداره نقشي
جرم من چيه چون که سريه حرفم
دوست داري مجازاتم کنين از طريق مرگم
خدا بدون تو شاهدي منم شاعرم
مخلوقاتت تو اين دنيا
پي حفظ ظاهرن
جناب سربان جرمم چيه؟ نداره امکان
پشتم گرم باشه جايي جز ميله ي زندان
تحت تأثير با اراده ى مرگبار حرفم
تو هم مثل من جنازه ى در حال حرکت
حرفام سوز داره ها بسوز چون منم سوختم
وصلهاى بي ربط اونا پشت سرم دوختن
بزار رک بگم تو دنيامون دوچيز هست
يکي خداوندو يکي حيوونهاي پست
ديگه بس نميخوام بحث مذهبي کنم
پس يه قلمو کاغذيه مشت مذهبي دونم
حرفي دارم بخاطرش راه دلم بسته شده
قلب کسى نميزنه غير از قلب خودت
اينجا وحشيترن از زمان فرعون
خوش اومدي به نيويورک جهان سوم.
تاکي حسرت عمري که رفت
تاکي اين زندگي بي هدف
تاکي خون توي رگ منه
تاکي روح تو اين بدن منه
تاکي نرسيدم به جواب سوال
تاکي ميگذره جمعهامون به انتظار
تاکي ختم خوشيهامون به شکل بد
تاکي پايان بي کسيها نقطه سر خط
ووگان.
رسيده وقت گفتن حالا از چي بگم
ثانيه رو شمردم رسيد وقتى چه کم
همه ى احساس من تبديل شد به خشم
روزگار گفت بد بيار تقدير گفت به چند
اونهاي نعلتى معنوىاتو باد من داد
از بر بدي هر کي ميرسه به فرياد
معلم انشاء گفت علم يا ثروت
بهش بگو هيچکدوم فقط نباشه منت
زندگي ياد من داد چطورى باشم قوى
قاعده ى آدما يه چيز فقط برترى
وقت زيبليى بينايى من تقويت ميشه
با بچه هر جور تا کني همونطور تربيت ميشه
بجه ى دزد بلاخره به بار دزد مباد
جونى مثل من خوب يه کار مزد ميخواد.
ديگه عادت شده به ما فق فروختن

تو آتيش حقارت چه سخت سوختن
به محض دوختن دل به کسى
بايد آماده کني خودتو واسه بي کسى
بايد مرحى باشه واسه زخمام
واسه من همين کافيه که شبها
با قلمو کاغذ مأنوس بشم
دست به دعا بر مي دارم وقتى مأيوس ميشم
معلوم نيست که من تا کى زنده هستم
چشم به راه چشم به در منتظر هستم
تاکي حسرت عمري که رفت
تاکي اين زندگي بي هدف
تاکي خون توي رگ منه
تاکي روح تو اين بدن منه
تاکي نرسيدم به جواب سوال
تاکي ميگذره جمعهامون به انتظار
تاکي ختم خوشيهامون به شکل بد
تاکي پايان بي کسيها نقطه سر خط